ای که چشم من ز فراق تو شبی خواب نرفت
دست من کاش شبی زیر سرت خواب رود......
نداشتنت
اوج ویرانی است
که بر سر آرزوهایم
آوار می شود
مجید رفیع زاد...
آه مِن الفِرَاقَ
قَلْبی مَدفونٌ فی العِرَاقُ...
هر دو ما سوختیم
تو به مرگ و من به فراق تو همیشه...