متن کربلایی علی محمد ملکی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات کربلایی علی محمد ملکی
سُئل علىّ إبن أبىّ طالبْ عَلِیه السَّلامُ:
پرسیده شد کدام مصیبت است که تسلی ندارد ؟
فرمود: مرگ یار
وَاللَّهِ مُصِیبَةٌ لَاعَزَاءَ عَنْهَا وَ رَزِیَّةٌ لَا خَلَفَ لَهَا،
به خدا این مصیبتی است که تسلیت ندارد
و آنقدر جانسوز است که جبران ندارد
کتاب عاشقانه هاى على و زهرا سلام...
أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ(عَلَیهِ السَّلام):
شَیئانِ لَو بَکَتِ الدِّماءَ عَلَیهِما عَینانِ
حَتّى تُؤذِنا بِذَهابِ
لَم تَبلُغَا المِعشارَ مِن حَقَّیهِما فَقدُ الشَّبابِ و فُرقَةُ الأَحبابِ
دو چیز است که اگر چشمان آدم اشک بریزد و خون ببارد تا سفید شود یک دهم آن ادا نخواهد شد
یکی از دست دادن جوانی
و...
روزی گفتیم فقط مرگ می تواند
ما را از یکدیگر جدا کند،
مرگ شتاب کرد و ما از یکدیگر جدا کرد
نیمه شب میان قبرستان نرفته بودم رفتم
به شوق دیدار مزارت نرفته بودم رفتم
نخفته بودم، خفتم به روی سنگ مزارت
به کنج خانه تنها نرفته بودم رفتم
آرام بگریید یارم اینجا خفته است
بیا ببینید که جانم اینجا خفته است
چهار سال از رفتنت میگذره
هنوز بعد از چهار سال، انتخاب قلبم فقط
تویی و کسی نتونست جای تو بگیره
می دانم که دیگر دیدن تو ممکن نیست!!
می فهم که این تقدیر روزگار من بود که تو نداشتم باشم
هنگام وداع با قبر تو لبخند میزنم و با تو خداحافظی می کنم با زخم کهنه ای که بر دلم نشسته است
محبوب آسمانی من، نگرانم نباش
من خوبم فقط...
خانه مان به همان شکل مانده
هنوز همان عطری دارند که عاشقانه میخوانند
هنوز تمام خاطراتت با من همخانه هستند
همینکه مات می مانم از خاطرم می گذری
هزار بار در این خانه می میرم
چرا که تمام خاطراتت در این خانه منزل گزیده اند
یکبار به یاد دارم اینجا...
قالَ عَلِىٌّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ:اَلدَّهْرُ مُوَکَّلٌ بِتَشْتیتِ الاُْلاّفِ، إِنَّ اَلدَّهْرَ مُوتِرٌ قَوْسَهُ لاَ تُخْطِی سِهَامُهُ وَ لاَ تُؤْسِی جِرَاحُهُ یَرْمِی، إِنَّ اَلزَّمَانَ مُفَرِّقُ اَلْأَحْبَابِ
روزگار مأمور گشته به جدا و پراکنده کردن کسانی که عشق/ٱنس و ألفتی باهم داشتند، به راستى که روزگار کمان خود را(برای جدایی) چله کرده و با...
دلتنگی عینِ یه جای شکسته روی شیشه ی عینکِ آدم میمونه ؛ هرجا رو نگاه می کنی،میبینیش!!!
آه مِن الفِرَاقَ
قَلْبی مَدفونٌ فی العِرَاقُ
هر دو ما سوختیم
تو به مرگ و من به فراق تو همیشه
با کار غلط خشم ز معبود گرفتند
در درس ثواب نمره مردود گرفتند
ای وای بر مقلدان متوکل !!
کز زائر حرمش سود گرفتند
فراق محبوب شام غریبان عشاق است
شبی که هیچ وقت به پایان نرسید
اگر قیامت قصه باشد
تورو من کجا ببینم؟
گذشت این عمر و جوانی
اما بهار را ندیده خزان شد