یکشنبه , ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
هر شب به وقت عبادتمیان محراب عشقبا هر قطره از اشکم تسبیح می زنمو تو را از خدایم تمنا می کنمبیا که در ابری ترین روزهای زندگیمحتاج آفتاب نگاه تواممجید رفیع زاد...
ای یار پنهان از نظر با چشم دل می بینمتمن در گذرهای زمان کنج دلم می جویمتنامت شده ذکر لبم در هر شب و محراب منهر دانه از تسبیح من شیرین تر از هر خواب مناشک شب و آه سحر تنها امید من شدهذکر کریم و یا علی هر شب نوید من شدهیا حی و یا قیوم تو هر شب نوای سینه استذکر تو باشد بر لبی بی شک که دل آیینه استذکر لبم در نیمه شب الحمدلله بوده استیا قاضی الحاجات ما الحق که الله بوده است...
دنیا با بودن آدمهایی زیباست که عاشقند وعشق می ورزند.دنیا آن قدرها هم زیبا نیست مگر اینکهدلی برای دلی با عشق بتپدما هر چه را جز عشق اندوختیم،باختیم؛کهاین جهان ناپایدار به هیچ نمی ارزد مگر به عشقای دلِ من لطفا عاشق بمان حتی اگرهیچ کس باورت نکند...که دنیای عاشق چونهمان پیله ای ست که هیچ کسباور نمی کند روزی پروانه ای زیبا می شوددنیای بی عشقچون نقاشی بی رنگچون خانه ی بی سقف وچون خیمه ی بی ستون استدنیا جز عشق هیچ محرابی ند...