شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
به قلبم افتخار می کنمبازی داده شد، سوخته،شکستهاما هنوزم کار میکنه......
افتاده ام درست ته چال گونه اتپای دلم شکسته و بهتر نمی شود...
کدام پلدر کجای جهانشکسته استکه هیچ کس به خانه اش نمی رسد...
شکسته های دلت رابه بازار خدا ببر...خدا پناه شکسته دلان است......
پائیز که می آمدرنگها زرد می شدو زیر پایشاستخوانها می شکست!.....
آینه ی منی/باتو نفس میکشم/تو شکسته شوی/من نیز فرو می ریزم...
محبت تنها جوشکاری است که دلهای شکسته رآرایگان جوش میدهد....