سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
دلتنگی رد پایت را در سینه میجویدتنهایی صدا میزند پاسخی نمیدهد خیالت...
پایان ندارد غصّهزبانه میکشد دلم،خاکسترِ اجاقِ زندگی فریادِ خاموشیست....
چرت میزند بیداریسنگسارِ وجدانست،خون پاشیده بر زمینآسمان اشک ریزانست....
نگاه ناگهانیتتیغ آفتاب بر خیال یخزده منست،اشارهای کافیست آبتنی میکنم دی ماه....