پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
می بارد برف بر بام خیالمقندیل می بندد انتظار از سوز آه...
از چکه چکه ی اشکِ فراققندیل بسته استغار سردِ دلتنگی ام...
اشک هایم که سرازیر می شونددیر نمی پاید که قندیل میبندندعجب سرد است هوای نبودنت …...