پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
برفشعری ست سپیدکه بی هیچ وزنیبه دل می نشیند...
موهایت را ببند این فصلبه باد هایش معروف است دل من به هوایی شدن...
ما ابرهای به هم رسیده بودیماز راهی بسیار دورحرفی نداشتیمگریستیم...
بهار دلکش منیکه شجریان خوانده باشدو دل به جا نباشد...
موهاتامتداد قطره های بارانآسمان را به زمین آورده ایمرا به آسمان...
تنگی بلوری ام شایدبا ماهی سرخیدر سمت چپ سینه ام...