درخت ِ نارنج پیراهنش رابا بهار گُل دوزی کرده است بازکن پنجره را نسیم اوازِ ان را منتشرمی کند
دل به نارنج لبت بستم و چال گونه هات یوسفم دیگر چرا من را به چاه انداختی؟
نگرانم پاییز دارد به نارنج ها می رسد اگر نیایی تمام باغ دق می کند...