پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
به حُرمت چشمانش تا ابد نگاه بر دیگری را بر خود حرام کردم ......
و اما چشمانشصبح پیروزی بودچشمانش را گرفتجنگ اغاز شد.....
موقع رفتن چشمانش را تقسیم کرد ؛سیاهی اش به روزگارِ من رسید ،آرامشش به دیگری!...
چشمانش چنگیز بود و من ایرانی ویران...لیلا قهرمانی آرمینا...
او مرا مجنون چشمانش کرداما نگاهش رو به فرهاد بود...