پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
خیلی تنهایم، غمگینمبه واقع آن گونه که به چشم می آیم، نیستمدر تاریکی ها گم گشته امبه دنبال نورم، در پیِ امیداز مدت ها پیشهر چقدر می گردمدرونِ چاه های تاریک بیشتر غرق می شومکسی صدای فریادم را نمی شنودآن که می شنود هم توجهی نمی کند وُنمی خواهد که نجاتم بدهداما من در برابر این بی علاقگیِ مردمتشنه ی توجه و علاقه امامیدم را از دست داده اممی دانم روزی قلب کوچکم طاقت نخواهد آوردبه هر چه باور و اعتما...
هیچ از هیچ نشانی داری، منِ گم گشته به دنبال خودم می گردم. حجت اله حبیبی...
در اتاق کوچکی در ساختمانی متروکه ؛پشتِ شیشه ی ترک خورده ی مِه گرفته ایدر دمای منفیِ ۴۲درجه شب \ تو را به انتظار نشسته است... ! \ اگر خیلی دیر کنی همانجا ،کف همان اتاق ... و برای همیشه دفن خواهد شد...!\گم گشته در خاطرات بدونِ تو بدونِ تو بدونِ تو... \...
یوسفی گم گشته دارم در دلِ کنعان خویش......