شنبه , ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
گوستاو فلوبر:احتیاجی نمی بینم بروم کلیسا، وسایل نقره اش را ببوسم و به خرج خودم یک مشت دلقک را پروار کنم که خورد و خوراکشان از خود ما بهتر است.چون که خدا را می شود توی جنگل، توی مزرعه هم نیایش کرد، یا حتی فقط با تماشای گنبد نیلگون آن طوری که قدما می کردند....
باید خندید و گریست، عشق ورزید،کار کرد، لذت برد و رنج کشید…این به نظر من هستی حقیقی انسان است.- گوستاو فلوبر -نامه به ژرژ ساند....
گوستاو فلوبر:آینده نگرانمان می کند، گذشته ما را رها نمی کند و به همین خاطر، سر از حال در نمی آوریم. ...
گوستاو فلوبر :آینده نگرانمان می کند، گذشته ما را رها نمی کند و به همین خاطر، سر از حال در نمی آوریم....
با همه سرخوردگی هایی که در زندگی هست خیلی لذت بخش است که آدم بتواند فکرش را روی شخصیت هایی والا، احساس هایی پاک و چشم اندازهای پر از خوشبختی متمرکز کند.- مادام بوواری- گوستاو فلوبر...
باید خندید و گریست ، عشق ورزید ، کار کرد ، لذت برد و رنج کشید ...با نوسانی بسیار و کوتاه در تمام طول حیات. این به گمان من هستیِ حقیقیِ انسان است !...
تو را دوست دارمآن سان که هرگز کسی را دوست نداشته امو دوست نخواهم داشتتو یگانه هستی و خواهی ماندبی هیچ قیاسی با دیگری...