پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
گوش ها سردِ صحبتِ با اوحرف هایش همیشه کر بودندشنبه تا شنبه هم کلاسی هاش:سیزده ماهِ در به در بودند...«آرمان پرناک»...
چشمان سیاهت ، مرا می بردغنچه لب هایت ، مرا می بردوقتی که آه میکشد لبهای توپس لرزه ی آهت مرا می بردتمام جاده ها از برف پر شدتمام گوش ها از حرف پر شدبیا عشقم به فریاد دلم رسکه صبرم سر رسید ظرف پرشد...