آیا ما سزاوار بودیم؟ تمام خیابان را در باران برویم و در انتهای خیابان کسی در انتظار ما نباشد؟
به قول احمدرضااحمدی یه دفعه قرار بذاریم بشینیم آه بکشیم...
دری به زمستان باز کن تا سپیدیِ برف ها به ما امیدِ زنده ماندن بدهد ما گرما نمی خواهیم ما امید می خواهیم
براى زیستن هنوز بهانه دارم من هنوز مى توانم به قلبم که فرسوده است فرمان بدهم که تو را دوست داشته باشد