متن استوری
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات استوری
خیلی وقت است برایت فاتحه میخوانم
از چشمم که افتادی...
مراسم خاکسپاری ، سوم ، هفتم وچهلمت را
یکجاگرفتم
... فاتحه خواندن برای مُرده ثواب دارد
اگر روزی از کوچه ی ما گذشتی
برایم فاتحه ای بخوان
این روزها هر آنکه از دیده رود
فاتحه میخواهد
هر کسی را
بهر کاری ساختند؛
کار من،
دیوانه ی او بودن بود
این دوستت دارم گفتنت
مثل موفق باشیدآخر امتحان
دیفرانسیل و انتگرال است .
یا حرف دکتر که میگه ، چیزی نیست خوب می شوی...
یکی از بهترین احساسات دنیا
وقتیه که کسی را که دوستش دارید در نهایت آرزوبغلش کنید
و او شما را محکم تر بغل می کند
این یعنی با تمام وجود دوستت دارد
کاش
کاش لحظه های با طُ بودن آنقدر زود گذر نبود
به وسعت ندیدن نگاهت
خسته ام
چگونه بشکنم؟
ثانیه های سنگین دوریت را
بهترین حس دنیاست
وقتی می دونی
اول و آخرش ماله خودته …
طُ تنها دوم شخص مفرد منی
ای جانم
صدا کردنت بهانست
من دلم جانم گفتنت را میخواهد
یک عمر بی دلیل غم راه نفسمان را بست.
یک بار که از شدت خنده روی زمین پهن شدیم؛ سنگینی نگاه مردم امانمان نداد!
- کتایون آتاکیشی زاده
قدش کوتاه بود؛
لاغر بود؛
کم رو بود؛
چهره ش خیلی زیبا نبود؛
پول زیادی نداشت؛
سرزبون نداشت؛
اعتماد به نفس نداشت؛
بنده خدا خیلی چیزا داشت؛ ولی کم داشت.
کم حرف می زد؛
کم می خندید؛
کم هم گریه می کرد؛
کم عاشقم نبود؛ ولی کم ابراز علاقه می...
تو، یک کتاب چند جلدی و در حال نوشته شدنی؛
من چند صفحه دست نویس خاک گرفته، در کیف مردی از دنیا رفته.
تو نوشته می شوی و منتهی به مرگ نیستی؛
من پایانی باز دارم و پیش از تولد، از دنیا رفته ام.
تو را می خوانند؛ خط به...
پزشک خودکارش را روی میز می گذارد و به صندلی تکیه می دهد:« اگه همه ی حرفایی که می زنم خوب گوش بدی؛ حالش زود خوب می شه».
سرم را تکان داده و او ادامه می دهد:« دستور العملش ساده ست. صبح، ظهر، شب، یعنی حداقل سه وعده در روز؛...
از دست دادن؛
بار اول کشنده است.
اما اگر زنده بمانی؛
بار دوم غم انگیز می شود.
بار سوم ناراحتت کننده؛
و بار چهارم، در یک تکان دادن سر به چپ و راست؛ خلاصه می شود.
- کتایون آتاکیشی زاده
منتظر ماندم تا قدم به زندگی ام بگذاری.
صبر کردم تا یخ غریبگی ات آب شود و گرم بگیریم.
صبوری کردم تا علاقه مان دو طرفه شود.
تحمل کردم تا علاقه ات را به زبان بیاوری.
منتظر ماندم تا مرا لایق اهمیت دادن بدانی.
صبر کردم تا برایم وقت بگذاری....
انگیزه زندگی، گاهی در یک رابطه ی به سرانجام نرسیده کمرنگ می شود.
گاهی میان روزهای سخت و دردناک یک بیماری؛
میان اسکناس های انگشت شماری که تا انتهای ماه باقی مانده؛
در یک شکست تحصیلی، خانوادگی یا شغلی؛
در از دست دادن قسمتی از گذشته؛ که توسط انسانی که...
گاهی آنقدر بهم ریخته و کلافه ام که می خواهم رو به روی شریک عاطفی ام بایستم؛ بگویم من خسته ام. امروز بیش از حد، در زجر کشیدن و تحمل غم ناتوانم. امروز بیشتر توجهت را به من اختصاص بده. بیشتر دوستم داشته باش. امروز تو جای سهم من هم...