یک روح نیز به سوخت نیاز دارد. می تواند خشک شود.
اشک دوش تابستانی روح است.
جسم فقط وسیله ای است که روح را حمل می کند.
تو استادِ ضربه زدن به روحِ منی
در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره در انزوا روح را اهسته می خورد و می تراشد.
ای نیمهی پنهان من! دوری ولی نزدیک با روح خود تسخیر کن جسم شرورم را
داروی شفابخش روح آدمی، فلسفه است.
من با تمام روح و تنم عاشق تو اَم امّاقسم به صاحبِ قرآن تو نیستی!
چنان مردم از بعد دل کندنت که روح من از خیر این تن گذشت