یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
این روزهای زندگیمزه ی سیب کال می دهد...
کودکی ام راسنگ زد هفت سنگ زندگی...
اهای باد کودکی ام را بادبادک بالا کشید...
تبر خندیدبه اعدام درخت...
یک بار از غم نوشتمهر روز مرا می خواند...
چشمانم بارید خیال کردمآه پاییز است...
چشمان فانوس راآب گرفتهدریا کشتی ات کجاست...