جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
بی رویِ تو چای از دهن افتاد فدایِ نظرتمی شود چشم بگشایی و کمی قند دهیاسماعیل دلبریصبح بخیر 🌞...
صبح من طعم لبت کم داردتو که باشی هوا چه کم دارد؟...
صبحِ صادق، از ره آمد؛ روزِ نو، آغاز شد؛کفترِ راز و، نیازِ جان، پُر از: پرواز شد؛پنجره، تا پنجره، صد منظره، دارد پگاه؛رو به روی زندگی، احساسِ نابی باز شد... زهرا حکیمی بافقی (الف احساس)🌿🌺🕊🌺🌺🕊🌺🌿...
آغاز رژه منظم کیف ها سر صف های صبحگاهی که میروند به سمت باغ دانایی....
صبح می خندد و باغ از نفس گرم بهارمی گشاید مژه و میشکند مستی خواب...