شب ها صبح میشه ، آدم ها پا میشن میرن پی زندگیشون و غصه ها کمرنگ میشه و دردها عادت.. ! یه خطهایی مارو وصل میکنن به هم،اگه جغرافیا ناتوانه که هست..! رنج هم ناتوانه..! تا یه دستی هست برای بستنِ زخمی ، احتمالِ بهبود هم هست..! کی میتونه قدرت...
صحبت نکن مگر اینکه بتوانی سکوت را بهبود دهی.
همه ما به افرادی نیاز داریم که به ما بازخورد دهند. ما اینگونه بهبود پیدا می کنیم.
وقتی بخشیدید بهبود یافته اید. وقتی اهمیت ندادید بزرگ شده اید
وقتی یک حیوان وحشی را در سیرک به حیوانی بیآزار مبدل میکنند ، آیا وحشی بودن آن را درمان کردهاند یا فقط آن را با توسل به تحمیل ترس و زخم و گرسنگی رام کردهاند ؟ کلیسا هم دقیقاً همین کار را با انسان کرد : انسان را با زور...
من بلدم پاییز باشد و تنهایی تمام خیابان را صفحه صفحه ورق بزنم و از هوای ناب پاییز ، جرعه جرعه بنوشم و زیر باران های مدام ، بخندم و دیوانه باشم ... بلدم گودال های کوچک انباشته از قطرات باران را تنهایی فتح کنم ، آب بریزد توی کفش...
لامپ الکتریکی از بهبود مداوم شمع بوجود نیامده است.