بخند ممنوع ِمن که با هر بوسه، هزار تازیانه می نویسند ؛ فرشتگان ِشانه ها ... که هیچ دستی آن ها را لمس نکرده است فرشتگان ِحسود ... همه چیز را خواهند نوشت ...
شاید اگر بیست سال پیش یکنفر مى نشست روبرویم و برایم از این روزها میگفت، فقط و فقط میخندیدم و از کنارش رد میشدم... در سالى که گذشت، حال هیچکداممان خوب نبود... سال که تحویل شد، سیل خانه هایمان را برد... همین که مى آمدیم از نو بسازیم، زلزله مى...