متن شاعرانه غمناک
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شاعرانه غمناک
صبح است و دلم عشق میخواهد و یک باغ سرود
از پنجره نازک خیالم تورا میبینم با یک بغل بوسه و غنچه نشکفته شده
درآغوشم گیر که سخت محتاج توام
باودم نیست بن بست نگاهت به نگاهم
و میبافم گیسهای خیالم رابا گرهی کور تا که ببندد ره این ره...
بیمنظره...
مثل گلدان بدون گل روی میز،
استکان بدون چای کنار سماور،
ساعتی که عقربه ندارد
و دری فاقد دستگیره؛
هرجا و هرچیز را نگاه میکنم پر است از بلااستفاده بودن؛
لبریز از نقص؛
تهی از حیات.
مثل من بدون تو،
که به هیچ کار نمیآید.
چه حسرت های پنهانی
میان سینه دارم از تو ای دوست.
➷➷➷➷➷ غم نبوבنت یک عمریست شاعرم کرב
مے نویسم از غم نبوבنت בیواט בیوان
...تنگ غروب، درپی تو آبشارِ اشک
آیینه ی تمام نمای غزل شده ست...
یک شهر شده آشوب و دل ما شده ویران...
از دست دو چشمون سیاهت...
آنگــونــه تــو را در انتظــارم کــه اگــر،
ایــن چشــم بخــوابــد،
آن یکــی بیــدار اســت . . .
شب که مهتاب از افق جوشان برآید بیقرار
موج دریا همچو من طوفان برآید بیقرار
گر به گلشن بگذری ای سرو ناز باغ عشق
از دل هر غنچه صد آرمان برآید بیقرار
آتش عشقت چنان در سینهام افروخته
کز نفسهایم شرر سوزان برآید بیقرار
چشم مستت راز دل را فاش...