متن غم عشق
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات غم عشق
عاشقت شدم
در یک لحظه.
نه با واژه،
نه با لمس ،
فقط با نگاهت،
وقتی جهان
از قابِ چشمانِ آبی تو عبور میکرد.
و انگار
سفر کردم
بیهیچ گذرنامهای
به دلِ ایتالیا
میانِ سایهروشنِ خیابانهای سنگفرش شده،
میان قهوههای تلخِ صبحگاهی،
میان پنجرههایی که همیشه آفتاب دارند.
چشمانت،
آبی...
بی شک تو همانی که یک لحظه نگاهش.
ویران کند این خانه ی آباد دلم را.
جز چشم تو در چشم من چشمی دگر به چشم نیاید.
مرا آنچه گناهی بود این بود...
کمی دوست داشتن تو در خیالم...
مثل آن ماهی افتاده به دام صیاد.
من به دام نگه یار گرفتار شدم.
چشمانم تشنه ی عشق بود،
کاش از چشمانت عشق چکه نمیکرد.
چه ها کردی تو با این قلب دیوانه.
که جز چشمان تو چیزی نمی بیند.
چشمان تو ممنوعه ترین جای جهان است.
من فاتح این چشمم و فارغ ز جهانم.
مجال خواب را گرفت،
ز چشم من دو چشم تو
قامت عشق تو اگر
قلب مرا صدا زند
قافله بر پا میکند
قاصد مهتاب غزل
قصه اگر قامت توست
قاصدکم غرق شده
قبله گهت را بنما
غربت کمی سخت شده
➷➷➷➷➷ نسخـہ בرב بے בرماט را هیچ طبیبے ننوشت ..
شاعرے سراغ בارین با شعر בرماט کنـב ،
این בرב بے בرماט را .
یک شهر شده آشوب و دل ما شده ویران...
از دست دو چشمون سیاهت...
طبیب دل بیمار من است...
چشم سیاهت...
بی تو آینهی چشمانم،
بغضِ سکوت را،
مات میکند...
بی تو سبزدشتِ وجودم،
پر از بهانه میشود...
بی تو صحرای دلم،
خونبار است،
از نمِ چشمانم...
نه...
بی تو،
بهار هم،
اینجا،
نمیخندد!
༺ زلـ؋ هاے پریشانم را ؋ـرش زیر پایت میکنم
نور چشماט بر انتظار نشستـہ را چراغ راهت میکنم
عمرربه باد رفته را فدای عمرت میکنم
گر نیایی به بالینم خودرا در آغوش خاک میکنم.
چه ها داری میان آن سیه چشمت...
که ویران کرده قلب عاشق ما را...
مرا....
ببر به جایی که
هوای تو
نیست....
با یه چشمک میبری، دین و ایمان مرا....
انتظارت چیست، مرا باز مسلمان دانی...
تا صبح، قطره قطره به روی مزار خود
بی تو شبیه شمع، سراپا گریستم.