متن غم عشق
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات غم عشق
تقلا می کنم هر شب که اشکم را بپوشانم
به یادت نیمه های شب چونان موج خروشانم
لعنت به هوایی که...
آرامش آغوش مان را ندید و طوفانی شد.
پای رسوایی چشمت، محکم دلم ایستاده.
تو نباشی ،
جهانم ، جان ندارد،
و من ، بی جان،
« هم» به انتظارت ، نشسته ام
«هم » به دنبال جان می گردم،
برای جهانم .
فریاد که از دست تو دیووانه شدم من.
از دست تو دیووانه ی بی خانه شدم من.
فریاد که بردی همه دین و همه وهمه دنیام.
از عشق تو دیووانه ی دیووانه ی دیووانه شدم من
ای که چشمان تو آشوب دل ماست، کجایی؟
تب کردن من دست خودم نیست.
لبهای تو آتش به دلم انداخته.
روزگارم را سیاه کرد، چشمان سیاهت.
به جهنمم کشانده، لب داغ مست تو.
چه فایده ای دارد
نگران من باشی، ولی از من دفاع نکنی؟
خیلی دوستم داشته باشی، اما من را نفهمی؟
جای خالیم را حس کنی، اما سراغم را نگیری؟
چه فایده ای دارد
در میان دارایی های تو باشم اما مهم ترینشان نباشم.
•
دلتنگ توام جانا هر دم که روم جایی
با خود به سفر بردم یاد تو و تنهایی
کاش پر تکرار بود، لحظه ی بوسیدن تو.
عاشقی قصه ی تلخیست میان من و تو.
که فقط من به تو دل بستم و تو بی خبری.
تنگ چشمان تو میشود دلم، گهگاهی.
بمان ، که مرا با خیالت توان زندگی نیست.
گاهی عشق همان،
فرصت بوسیدن لبهای کسی هست که نیست.
نیمه ی گمشده ی من،
گم شده در ته چشمان سیاهت.
همچو دیوانِ غزل، میلِ بغل دارد دلم
لیلیِ مجنون شدهست این دخترِ حسّاسِ دل
میشوم لیلای مجنونِ دلِ آوارهها
کاش روزی تو، رفو سازی دلم، زین پارهها
کاسه مشک من انقدر که غزل گفت شکست
کاسه مشک من آن روز تو را دید و شکست
کاسه مشک من انقدر پی تو بود و دوید
که خودش گفت که من بشکنم و خوب شکست
کاسه ی چشم من این بار ، تو را دید و شکست
چه شکن...
ای چشمتو سیارهو ای زادهی تبریز
لبخند بزن بر منی حیران غمانگیز
من رعیتو تبعیدو سر افتادهی صد حرف
تو دوختِ شهی خنده کنان مثل فرنگیز
لبخند بزن تازه بمان مثلِ گل یاس
غرق تو ام این عشق نه جرم استو نه جایز
زلفت چو شبو پیچو خمش موجِ خروشان...
نگاه کردی و قلبم، میان چشم تو گم شد.
چشمان تو برده دل و دین و همه دنیایم را.