متن غم عشق
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات غم عشق
لحظـے اے با فــڪر تو زیستن،
بیارزב ڪل בنــیـا را...
و اگر عشق نبود
هیچ کلاغی در
سپیدهدم صبح را نمیسرود
نسیم، سبزه زاران را
در آغوش نمی فشرد
و بر بال هر پرستو
آوایی از پرواز نبود
و اگر عشق نبود
مادران به دنیا نمیآمدند
خورشید بر آبیها نمیرویید
و در خانه هیچکسی
آفتاب نبود
و اگر عشق نبود...
בر בل این شهر شلوغ،
جاے تو خالیست فـقط.
شب بوב و نبوבے و...
غمــت جاتو گرفـت.
واژه را در بــغلِ واژه نشــاندم ای عشق
من از آن روز که دل، پایِ دلت باخته ام
ای که بودی ذوقِ جان و دلارامِ دلم،
بعد از تو مرگ باشد امید و آرامِ دلم!
ز بس نامردمی
دیدم زِ هر کس
من و تنهاییام
عشق است و این بس!
تو همان...
جاے خالیـہ تمام قصـہ هاے هر شب منی.
نبود چشمای سیاهت تو زندگیم
زندگیم رنگی کرد با قرصای رنگی رنگی
جهان بی رنگ جانان را نخواهم خواست ای جانم
تویی جان و تنم بی تو جهان را من نمیخواهم..
مرا بیش از یک جان نیست בر تن،
کـہ آن هم بـہ فــבاے زلـف مشکینش.
فــבاے عشق تو شـב جانمان، فــבا شـב.
جز یادِ چشمانِ تو معبدی نیست مرا،
هر شب من زیـارت میکنم غمِ تو را!
»به چشمِ مردم این شهر،
شاید
خوبم،
یا که
بد…
چه فرقی میکند؟
»آنکه باید قضاوت کندم،
چشمانِ توست…
گویند استادم و من شاگردی بیش نیستم
دقیقا بدونِ او من هیچ نیستم
کاش بیاید و برهاندم از برهوت عشق
کاش بیاید و بگویم با او کیستم
در دل شب
به یاد تو بیدارم
گویی همیشه در کنارم بودی
ولی اکنون تنهایم.
یاد تو همچو
گلی ست پژمرده
که در باغ دلم
دیگر نمیروید.
در رهگذر زندگی
دل به دستِ تو سپردم
اما اکنون
همچو کشتیای شکسته
بیساحل در این دریا غرقم.
به هر کجا که میروم...
چه ها کردی که احوالِ دلم اینگونه غمگین است؟
تمام سهمم از تو بهمن و پُک های سنگین است
تو رفتی در غمت دنیای شاعر طعم خون دارد
خیابان های شهر از دوری ات قدری جنون دارد
تو را در کوچه های زخمی این شهر گم کردم
تو را در...
من בر بـہ בر آن رخ زیبایِ پریشان،
تو بے خبر از حال منِ عاشق בل خستـہ ے ویران.
خبرت هست..،
که معشوق منِ عاشق دیوانه دلی.
عشق جانم
بیتو بودن،
مرگِ آرامیست که
هر روز در رگهایم جاریست،
و من، در این سکوتِ بیپایان،
میآیم و میروم
میان سایههای نبودنت
یه سوالِ بی جوابه؛
قفس عاشقِ پرنده َ ست
اگه از قفس رها شه
کی می بازه؟ کی برنده َست؟
قصد جانم کرده اند چشمان او
جانم فدای چشم او.