من به زمین و زمان و کسی کار ندارم صبح که چشم گشودی و رازقی های باغچه دوباره هوای عشق به سرشان زد با زنگ صدایت به زندگیم بیدار باش بده و صبح و روز من را هم بخیر کن آخر میدانی صبح و روزی که بخواهد بدونِ زنگ صدای...
دوستت دارم در حاشیهی خوابهایی که هیچوقت تعبیر نشدند، اما بیداری را از تو لبریز کردند