متن صدایت
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات صدایت
هرگز سکوت نکن!
تا که شهد سخنان شیرینت،
قاطی چای تلخم شود!
چونکه صدایت،
سرسبزی و آبادی دل من است
باور کن،
ایامی که صدایت به مهمانی گوشم نمی نشیند
چنان دلتنگ می شوم
که چون پرنده ای غمگین
بی هدف و سرگردان،
به پرواز در می آیم
آنقدر که...
صدایت زیباست گاهی اوقات اینقدر محو صدایت می شوم که نمی دانم در کجا قرار دارم یا چه عملی را انجام می دهم فقط می دانم زیباترین موسیقی دنیا صدای خنده های توست...
تویی که اوج آرامش، محبت و مهربانی هستی تمام زیبایی دنیا در چشمانت نهفته من با خنده...
در قلبم
خانه ایی از عشق بنا کرده ایی
و در جانم اشتیاقی
برای دیدن چشمانت
آنقدر زیبا بر دلم نشسته ایی
که حس حضور تو
جان می بخشد این منِ بی جان را؛
تو در خیالم چه زیبا شعر می شوی
از تو می سرایم
با قلمی از احساس...
صدایت بسیار زیباست...
گاهی اینقدر محو صدایت می شوم که نمی دانم در کجا قرار دارم و چه عملی را انجام می دهم فقط می دانم زیباترین موسیقی دنیا صدای خنده های توست...
تویی که اوج آرامش،محبت و مهربانی هستی ...
جانانم تمام زیبایی دنیا در چشمانت نهفته
و من...
بیا فکر کنیم
این آخرین بار است
میان گاه گاه هایی پر از لبخند
که در تلاقی نگاه
می ستایم خدایم را
به شگفتی آفرینشت
و می ستایم نجابتت را
میان شنیدن نامم
با ملودی بی همتای صدایت
میان گاه گاه هایی که بودنت می شود ابدیتی جاودانه.....
بیا فکر...
۱۴۰۲/۱/۱۴
ای زیبای من!
ای زیبایی که هنوز نیامده ای
با جوهر قلبم ، عاشقانه برایت مینویسم
دوستت دارم
روزی که بدانم لیاقت قلبم را داری
میخی از جنس عشق
روی دیوار دلم خواهم زد
عکس چشمانت را قاب خواهم کرد
و روی آن میخ ، خواهم آویخت
رنگ نگاه...
تو یک دشت از نرگس و سوسنی!
تو سرگیجه ی یاس و آویشنی!
نگاه تو دریا! صدایت بهشت!
پیام آورِ ناز و رقصیدنی!
تو معشوقه ی قلب این شاعری
خدایی و شاید به شکل زنی!
ببین! واژه هایم خجالت کشید...
تو از وصف در شعر، هستی غنی!
و من تا...
وقتی به تو فکر میکنم
شگفت زده میشوم
نگاهت
صدایت
رنگ مویت
خط لبت
تمام اینها دست به دست هم
می دهند تا مرا به سوی
شگفتی بکشانند
نازنینم نمی دانی
صدایت چقدر
دوست داشتنی می شود
وقتی با عشق
دوست داشتن هایت
را نثار من می کنی
و زندگیم را
به عاشقانه ترین
عشق رقم می زنی
نگاهت به کنار... با نوازش صدایت چه کنم؟!
شور عشق...
در نگاهم هزار سروده می خوانی
در صدایت هزار نغمه می بینم
در کویری که دشت خشکی خالیست
بر لبان تو من هزار جوانه می بینم
هیچ دنیایی به زیباییِ دنیایِ چشمانت نیست
چشم هایی که برنده تر از تیغ اند
به هرسو که می نگرم تویی،
لبخندت ،نگاهت،صدایت
و من غرق می شوم در رویایِ این همه بودن
شعرهایم را بنگر که همه به عشقِ تو جاری می شوند،
لبخندت انگیزه ای ست برایِ عبور...
در سرم
صدایت
می چرخد و
می چرخد
گیج می شوم
این تویی یا
خاطراتِ خسته ام...
(فروغ گودرزی)