ز تو کی کنار گیرم که تو در میان جانی..️
عشق... قبایى است در قواره ى تو...️
از عیش های رفته دلی شاد کنیم ..
من نخواهم که به جز دیده مکان تو بُوَد...
تو گر گناہ من شوی توبه نمی کنم ز تو...
غیراز تو ندانم که که را یاد توان کرد
جانم بسوختی و به دِل دوست دارمت...
بر دل نَهم چه تهمت شادی؟! که شاد نیست...
طبلِ برگشتن بزن ما مردِ میدان نیستیم....
هر گه به یاد خویش رسم ، گریه میکنم...
پرده در پرده همه خنیاگر عشق توام...
گیرم همه را بردی با عشق چه خواهی کرد..؟
دل یکب داریم و در یک دل نمی گُنجد دو یار ...
آخرین منزلِ ماکوچه ی سرگردانی است...!
سرخوش آن حالی که از داشتنت لبریز است...️
باعث خوشحالی جان غمین من کجاست؟!!
و باز تنگیِ نفس و باز هم هوای تو...
آسوده: تنی که با تو پیوست...
دل را قرا نیست مگر کنار تو ..
گناه کیست که من با توام تو با دگران
من به کوتاهی یک عمر... تو را میخواهم !!!
بگو دوستم دارى تا زیباتر شوم...!!
تا نرود نفس زِ تن پا نکشم زِ کویِ تو ...
مرا تنها رها کن با خیالت...