تو در شبِ ظلمت مُهتاب ِ منی که با لبخندت ، نور به جهان میبری از جادوانه ی چشمانت جادو میکنی و در قلبِ من حس عاشقی میخونی با دوزیدنِ چشمانم به چشمانت عشق و مهربانی در دلم میجوشد با قرص کردنِ لبانم به لبانت ماجرایی عاشقانه به کمین مینشیند...
خرابم می کند هر دم فریبِ چشمِ جادویت.
دزدکی نگاهت می کنم تو لبخند می زنی من جادو می شوم ..