پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
ز دست رفت مرا بی تو روزگار دریغ...
دریغ و درد که تا این زمان ندانستمکه کیمیای سعادت رفیق بود رفیق...
ظلم است مرهم لطف از ما دریغ کردنچون داغ سوزناکیم چون زخم دَردمندیم...
دریغ از یک سیبهمه را گاز زدندگناه...