امشب این کافه مست تر از من است روی تمام صندلی ها تو نشسته ای
چشمان تو شراب است و من مست آن چشمانت
خواهم که تو را تنگ در آغوش بگیرم از هرم تنت مست شوم مست بمیرم
نام تو مرا همیشه مست میکند بهتر از شراب بهتر از تمام شعرهای ناب
امشب این کافه مست تر از من است روى تمام صندلى ها تو نشسته اى
میترسم از آن چشم سیه مست که آخر از ره ببرد صائب سجاده نشین را
این دل که به یادت همه دم مست و خراب است گر بر سر آغوش تو می بود چه می شد ؟