یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
جای خالیت\گل\ گذاشتندغافل ازاینکهجای خالیتبادنیا پرنمی شودصیدنظرلطفی...
در خواب های شیرینممتد می شومدست می برم در واقعیتتمام بی خوابی هایم رابا تو شریک می شومدست می برم در واقعیتو می نویسم دوستم داری.صبحکه چشم هایم پر شد از جای خالیتلال می شوم...وقتی که خوب می دانممن مرد ناگفته های دلم نیستم......
حرف تازه ای نیست!آنقدر دل مرا برده ایکهبه هیچ کجایتنمی رسم ...!جای خالیت راچند نقطه چین می گذارم...!...
نیستی و ببینی جای خالیت،چگونه به من دهن کجی میکند…...
هر چقدر یزرگتر شدمجای خالیت را در زندگی بیشتر حس کردم دلم بد جور هواتو کرده بابا...