کفشهایم پر از خاک سفر است و چشمانم پر از گرد غربت اما وقتی آینه را نگاه میکنم تصویر تو روی آینه میماند یک حضور همیشگی. رفتی... اما مثل هوایی که نفس میکشم مثل ضربان آرام قلبم تو در تمام ذرههای این وجود جاری هستی پدر... نبودنت به من یاد...