شب جمعه ست نثار دل مرحوم خودم بروم از سر بازارچه خرما بخرم !
چشم هایت؛ چشمه های شراب لب هایت؛ باغِ خرما وآغوشت آفتابِ داغِ تابستان است.
یه بارم اومدم خودکشی کنم یاد رفیقام افتادم که چجوری به خرماهایی که وسطش گردو داره حمله میکنن بیخیال شدم،حفظ آبرو کردم در واقع