نازنینم! با مسافری که می آید سرزمین بی طرفی برایم بفرست پرچمی سفید و پیراهن نازک گُلداری با بوی خلیج ناآرام فارس برای اقیانوس آرامی که مثل چشم های تو تنهاست. (روجا چمنکار)
پیامبر اکرم(ص): هرگاه سفر رفتید، برای خانواده خود سوغاتی بیاورید حتی اگر تکه ای سنگ باشد.
معروف شده خنده ات آنقدر که هر کس لبخند تو را می برد از شهر به سوغات
همین برایم کافیست شالی ها سبز بمانند آب از آبادی ها بگذرد دهقانان هلهله هایشان را لای شبنم زار به رقص وا دارند کافیست برایم، بهار آبستن شود و دشت سر از خواب بر آورد و میدانم تو می آیی با چمدانی از دلگرمی مرا صدا میزنی، همین روزها شادی...
جهان دوست دارد ، دخترکان ، با گیسوانِ عطر شبنم و لب های خندان در آن ، عاشق باشند ... جهان هیچ آدمی را غمگین نمی خواهد ! بیا گیسوانت را شانه کنم دخترک ... خدا ، مهربان تر از رهگذران خیابان هاست ! خدا مهربان تر از ماست .....
سوغات جمعه ها خاطرات خاک خورده، دردهای نهان و شعر های بی مخاطب است....
دختر همسایه در ظاهرحلیم آورده بود باطنا یک کاسه شیطان رجیم آورده بود زندگی جبر جهنم بود تا در باز شد آه گویا عطر جنت را نسیم آورده بود دست و پا گم کرد تا آن دست و پا را دید" دل ظاهرش مصراع نابی از کلیم آورده بود زیر...
آمدم باز به دیدار تو ،از راه سفر، عشق می آورمت ،عشق ،که سوغات من است!
خاطرات خاک خورده دردهای نهان شعرهای بی مخاطب سوغات جمعهها.
سلام یکشنبه آمدنت بخیر با خودت چه سوغات آورده ای ؟ برایم عشق بیاور شور و شوق بیاور تا هر هفته همین روز و همین ساعت با دنیایی از امید چشم براهت بمانم یکشنبه جان آمدنت بخیر