سرخی لبهای تو جام می نابی بود می ننوشیدم ولی این خواب، رویای من است. علیرضا مرادی
رویای من اسبی بود که هیچ وقت به میدان مسابقه نرفت اسبی جوان و دونده که به خیش بستند تا تنهایی آدم ها را شخم بزنند رویای من جای خوبی به دنیا نیامده بود
رنگ چشات دریای من/ زیباترین رویای من دیروز و امروز بوده ای/ همراه فرداهای من! دستی بکش بر موی خود/ آشفته شد دنیای من روی مه ات پنهان مکن/ بن بست شد راههای من هر جای قلبت حک شده/ تصویر ردپای من یک ارتباط کهنه ای ست/ بین تو و...
... رویای من! بیا روی ابرها قدم بزنیم حالا که خیابان های این شهر چشم دیدنمان را ندارند... ...
رویای من اینست که به بازیگری ادامه دهم تا اینکه بدنم به من بگوید متوقف شوم.
رویایِ من بودی دنیایِ کی شدی...