متن زینب امیری
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات زینب امیری
این روزها....
غرق شدیم میون یه آرزو،
میون یه رویا، که کی قراره
آسمونی که ستاره هاشو مخفی بغل کرده
و واسمون حتی نور ماهشو هم نشون نمیده،یه روز صبح بشه؟؟!
خسته ایم و لغتنامه دهخدا هیچ ترادفی برای
عمق تیره بودن حالات روحمون در خودش
جای نداده:)
نمیدونم کی...
بعضی از آدما هستن که هرچقدر تاریخ بودنشون کهنه و قدیمی بشه حسمون بهشون تر و تازه تر میشه ...!!
اون آدمایی که وصل میشن دقیقا به
رگ سوم قلبمون و قسمت آرامش
روح خسته امون:)
و خب اون آدما زیادی قشنگن:)
امشب حواسم پرت شد...
سمت همون خونه جفتیمون که بارها
آرزو کردم صاحب نفس های همسایه
دیوار به دیوارمون تو باشی:))🤍
میگفت چرا وقتی میدونی رابطه ات
بی سر انجام و منتهی میشه به پایان،باهاش ادامه میدی؟
گفتم چون حالم پیشش خیلی خوبه:)
گفت ولی این حال خوب آخرش
به گریه جدایی ختم میشه بازم باهاش میمونی؟
گفتم چون آرامش دارم پیشش میمونم:))
برگشت گفت واقعا نمیدونم چه حسی داری
و...
بعضی آدما میتونن به بزرگترین دارایی
تشبیه بشن...!!!
من، معتقدم برای یک انسان قلبش میتونه بزرگترین دارایی باشه ولی گاهی تو قلب ادما هم پاییز میشه و ادمای توی اون رنگ میبازن، میرن ،میان،میفتن و از سر گرفته میشن...!!!
ولی تو همون قلب،اگه بعضیا رو جزو ریشه بدونی دیگه چیزیشون...
میدونستید آدم هایی که بیمار روحی هستند،
روش درمان سخت تری نسبت به
بیماران جسمی دارند؟!
چون آدمی که جسمش درد میکنه، با چشماش،
با حس های تنش، اون مرض رو میبینه...
ولی بیماری که روحش نیاز داره علاج پیدا کنه،
ممکنه مکرر منکر وجود این مریضی بشه...
با این...
وإذا سألوک من أنا ، قل نفس
الشخص الذی رأى الله فی عینی و اسلم
«و اگر از تو بپرسند من کیستم؟
بگو همان شخصی که خدا را در
چشم من دید و مسلمان شد»..♥️
اگر از چگونگی رابطه های از راه دور
از تو پرسشی داشتند ، به آنها بگو:
«طلبت مرهمًا من بلدة أخرى لقلبی الجریح...!!!
و قبل أن أشم رائحته ، احتضننی و شفیت..»
«برای قلب زخمی ام از شهر دیگری
مرهمی خواستم و قبل از اینکه بوی آن
را حس کنم...
شبهای قدر صدات زدم و
گفتم:
یا انیس من لا انیس له
الان میگم
یا ملجأ من لا حول لهم ولا قوة
به مهربونی پناهگاه حضورت
در زمین
سخت نیازمنیدم.
مثل یک ایرانی
که میون۱۹۵ کشور
عشق به وطنش را با تموم
سختی ها به همه چی ترجیح میده
دوست دارم.
تو چقدر میان اینهمه اگر
باید شعر قیصر امین پور منی.
خدایا؛
برای قلب هایی که فقط تو را
با بغض آرمیده در گلویشان صدا میزنند
با تپش های خسته قلبشان دوستت دارند
و جز بغل و آغوش توپناهگاهی ندارند.
گشایشی عطا کن که تو تنها امید
رها شدن
از درماندگی آنهایی.
مرکز۱۱۵سیوت کردم؛
چون هر وقت ناراحتم،
هر لحظه که اوضاع جسمی و روحی
مناسبی ندارم،
حالم اورژانسیه،
با کنار من بودنت
خیلی خوب مداوا میشم!!..
اصلا تو،
فوریت های پزشکی منی.
زیر لب زمزمه میکنم
«توکلت علیک فی کل الامور»
و قلب پر دغدغه ام از فردایی که ازش بیخبرم رو
به خدایی که از همه سرنوشتم باخبره
میسپارم.
به انگلیسی میگن:i miss you
به عربی میگن:انا اشتقت لک
به فارسی میگن:دلم واست تنگ شده
ولی جدا از اینا، من به زبان خودم میگم
عزیز جآنم؛
اگه به داد تاری نگاه خسته من نرسی،
طبق تجویز چشم پزشک
دچار کوری بدتر از یعقوب میشم
و دیگه هیچکسو نمیبینم.
آدم عاشق
برگر های کوچولو با
گوشت سی درصد
تو خیابون های خزانه را
به استیک های هفتصدتومنی
اندرزگو هم ترجیح میده
مهم دلش با کی و کجا باشه:)
تو جهان مخفی منحنی لبات
کلی توت فرنگی به چشم میاد
که با نور ماه شب چهارده چشمات
هارمونی قشنگی
ساخته شده
گاهی برای تمام چیزها دیر میشود
کسی نمیداند کدام عابر
پشت باجه تلفن جا ماند
و کسی دیگر نفس نمی کشید که
جواب تلفن را بدهد
و باران همچنان و همچنان
بارید
برای کسی چشمای قشنگت
را بارونی کن
که تو سی سالگیت
برای خنده هایی که
برای تو ساخت
احساس خوشبختی کنی
نه اینکه بابت اون روزها
آه پشیمونی بکشی