نخل ارمیده صیاد می شوم که تو آهوی من شوی فریاد می شوم که تو کوکوی من شوی ویرانه گشته ام ولی از فصل دیگری آباد می شوم که پرستوی من شوی من یک چنار خشک تو مثل صنوبری شمشاد می شوم که به پهلوی من شوی با چین دامنت...
باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است شمشاد سایه پرور من از که کمتر است؟
درخت شمشاد را دوست دارم که سبز وسر پا درون برف به انتظار نشسته است برای بهار