شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
چرا عطش می گذارددلم رادر انتطاری مات؟زهرا حکیمی بافقی (کتاب ترنّم احساس)...
چو شد پاره دلی که از عطش می سوخت،نگاهِ حسّ جان را بر محرّم دوخت؛یقینا هر که آزاده ست، می داند:حسین بن علی، آزادگی آموخت!زهرا حکیمی بافقی (الف احساس) ...
چه دشوار است پیمودن ، چه دشوار است پیمودنبه هجران تو منزل هابه یادت آنچنان گریم ، که ماند ناقه در گل هاز خون دل کنم رنگین ، ز خون دل کنم رنگینبه راه عشق محمل ها ، به راه عشق محمل هاز داغت ای گل عطشان شرار افتاده در دل هاز داغت ای گل عطشان شرار افتاده در دل هاالا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولهاالا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولهاکه عشق اول آسان نمود ، ولی افتاد مشکل هاحسینبرادر بی تو در چشمم چو ز...
سید و سالار تمام شهدایی حسین!با لب عطشان به لب آب، فدایی حسین!تشنه لبی؛ تشنهلب کربوبلایی حسین! با بدن بیسر خود شافع مایی حسین! خون خدایی حسین! هستی مایی حسین!...
مظلوم حسینغریب حسینتنها حسینبی کس حسینعطشان حسنعریان حسین...
ای در افق عصمت/ماه ِ شهدا اصغرشش ماهه ی عطشان ِ/شاه شهدا اصغرتو مَحو ِ جمالی/با تیر سه شعبهسیراب ِ وصالی/با تیر ِ سه شعبهلای لای علی اصغر......