متن علی نامو
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات علی نامو
چرا می نویسم؟
چون دست های زیادی را گرفتم
اما به وقت برخواستن دستم را رها کردند
اشک های بسیاری را پاک کردم،
اما خودم گریستم.
زخم های بسیاری را مرهم نهادم،
اما خودم زخمی شدم.
فقط، نوشتن بود که مرا تنها نگذاشت!
هم راهم ماند...
هم رازم شد...
دستم...
ساحل را که آغوش می کشد،
همچون مادری مهربان می شود
موج دریا!
شعر: علی نامو
برگردان به فارسی: زانا کوردستانی
کاش می دانستی وقتی غمگین می شوی،
چه ها که بر سرم نمی آید!
اگر شاه باشم،
گدایی بی جا و مکان خواهم شد.
وقتی که غمگینی،
دستم،
با دستان چه کسی نوازش شود؟!
و من همچون سنگ های سر راهی می شوم.
چشمه ی چشمانم،
به جوشش در خواهند...
غنچه چون می شکفد،
ابر می بارد و خیس می کند لب هایش را،
با نم نم باران بهاری.
شعر:علی نامو
برگردان به فارسی: زانا کوردستانی
آتش به جان زمین می اندازد
وقتی که در اوج آسمان است،
خورشید تابان!
شعر: علی نامو
برگردان به فارسی: زانا کوردستانی