چرا می نویسم؟
چون دست های زیادی را گرفتم
اما به وقت برخواستن دستم را رها کردند
اشک های بسیاری را پاک کردم،
اما خودم گریستم.
زخم های بسیاری را مرهم نهادم،
اما خودم زخمی شدم.
فقط، نوشتن بود که مرا تنها نگذاشت!
هم راهم ماند...
هم رازم شد...
دستم را گرفت و چون یک منجی به فریادم رسید.
شعر: علی نامو
برگردان به فارسی: زانا کوردستانی
ZibaMatn.IR