شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
من هنوزهم دلتنگم ..!دلم به سویش پرواز مى کند ولى پشت دست دلتنگى هایم را داغ گذاشته امکه دیگر غرورم را فرش زیر پاى بى احساس ترین آدمِ دنیا نکند !...
من زاده بهمنماگر مرا میخواهی باید با غرورم بخواهیاگر مرا میخواهی باید با پیچیدگی ام بخواهیاگر مرا میخواهی باید با صراحتم بخواهی..من با بقیه متفاوتم...
من زاده ماه آذر هستم...اگر مرا میخواهی باید با غرورم بخواهی...اگر مرا میخواهی باید با پیچیدگی ام بخواهی...اگر مرا میخواهی باید با صراحتم بخواهی...من با بقیه متفاوتم.......
خواستم گریه کنم قلب صبورم نگذاشتوقت زانو زدنم بود غرورم نگذاشت...
ﻗﺼﺪﻡ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺑﻮﺩ،ﺍﻣﺎ ﮐﻨﺎﺭﺕ...ﻧﻪ ﭼﺸﻢ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺕ...!ﻗﺼﺪﻡ ﺷﮑﺴﺘﻦ ﻏﺮﻭﺭﻡ ﺑﻮﺩ،ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺷﺖ...ﻧﻪ ﺯﯾﺮ ﭘﺎﯾﺖ...!ﻗﺼﺪﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﻮﺩ،ﺍﻣﺎ ﺑﺎ ﺗﻮ...ﻧﻪ ﺑﺎ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺖ...!ﻗﺼﺪﻡ ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻥ ﺑﻮﺩ،ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺖ...ﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺖ......
وقتی دلتنگم بشقاب ها را نمی شکنم / شیشه ها را نمی شکنم / غرورم را نمی شکنم /دلت را نمی شکنم / در این دلتنگی ها زورم به تنها چیزی که می رسد این بغض لعنتی است!...
قصدم نشستن بود...اما در کنارت...نه چشم انتظارت...قصدم شکستن غرورم بود...اما در آغوشت...نه زیر پایت...قصدم زندگی بود...اما با تو...نه با خاطراتت...قصدم پیر شدن بود...اما به پایت..نه به دستت!!......