«غمِ شیرین» چه خوش است این غمِ پنهان، که به جانم تو نهادی که به هر آه، به هر اشک، نفس تازه دادی نه به شادی، نه به خواب و نه خیالِ گذرا که به رویای تو، ای عشق، جهان تازه دادی به نگاهت همه سبزی، به نفسها همه نور...