کسی که اقرار نمیکند شبهایش بی حضورِ شما صبح نمیشود! کسی که نمیگوید صدایتان که بلرزد دنیایش میلرزد... مغرور نیست... کسی که دلش پرواز نمیکند برای آغوشتان و سفت بغل نمیگیردتان دوستتان ندارد... وگرنه عاشق غرور سرش نمیشود؛ میان آن همه خواستن
این ماییم که دیگرانو مغرور میکنیم.. چون ارزشیو بهشون میدیم که ندارن...
مغرور نشو جانان من حالا که دل در دست توست
تمام تو مال من است و من خودخواهم در مالکیت تو من لجبازم در دوست داشتنت من مغرورم به احساست چون تو ... تنها تعلق معلق در خاطر منی و این تمام داشتن من است
همیشه داشتن بهترین ها به آدم غرور خاصی میده من مغرورترینم چون تو بهترینی
چه حقیر و کوچک است آن که به خود مغرور است چرا که نمی داند بعد از بازی شطرنج شاه و سرباز همه در یک جعبه قرار می گیرند!
آه، ای شباهت دور! ای چشم های مغرور ! این روزها که جرأت دیوانگی کم است بگذار باز هم به تو برگردم ! بگذار دست کم گاهی تو را به خواب ببینم بگذار در خیال تو باشم بگذار ... روزها خیلی برای دلم تنگ است !