متن موژان(مچ)
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات موژان(مچ)
یک شانه بیاورید ...
پریشانی یلدا
به چله نشسته است
✍️مهری چراغی(موژان)
بیا برقصیم
برمدار حروف
که حریف چشمان توست
در حلقه ی تن هایی ام ...
✍️مهری چراغی( موژان)
سر
به سر دیوار می گذارم
شانه هایت
از خواب های من می گذرند
✍️مهری چراغی(موژان)
نه به شوری پسته ها
نه به شیرینی غصه ها
چسبیده لبخندما
هیچ کجا نمی رود
درآغوش یلدا/ کش می آید
✍️مهری چراغی موژان
افتاده پرده ی شب
بر انار دل
یلدای نبودنت را
هورت می کشد
✍️مهری چراغی موژان
در نیم کره ای
از معادلات معکوس
کمی بالاتر از میدان هیاهو
کسی جار می زند
آزادی/ نبود
بیا که دربندش کردیم ...
مهری چراغی(موژان)
تا عشق/ به زبان بیاید
از جغرافیای چشمانت
پناه می برم
به شعر
مهری چراغی( موژان)
بی تو
دست هایم
به شانه ی آسمان نمی رسد
خط
به خط نشو
بگذار در این سطر
سوی چشمانت/ پرواز کنم
مهری چراغی(موژان)
در دور دست ترین ارتفاع دوشیزه
سروی
به فرار از جنگل
اعتراف می کند!
بی درنگ
پچ پچ چشمه و سنگ
به او/ پا داده است
مهری چراغی(موژان)
هنوز
در بکارت کاغذ قدم می زنی
واژه های نازا
باردار می شوند
مهری چراغی( موژان)
عالی ترکیب لب هات
بی اثر می کند
اسید غم را ...
تعلیق کدام رویایی؟!
مهری چراغی(موژان)
ای فصل
مرا به تناسخ کدام بوسه می بری
به لای لای برگ ها دل نبند
تمام غنچه ها
خشکیده اند
مهری چراغی(موژان)
شبی
که برمن نازل می شوی
قلب خواب
روشن تراز روز است
مهری چراغی(موژان)
ما
رُزهای سر به هوایی بودیم
دورمان حصاری کشیده بودند
تا از محیط باغچه
بیرون نزنیم
غافل از دسیسه ی باد
که در دامن مهر می پیچد
حالا باران
پای گل های وحشی را
به آغوش خاک/ باز کرده است
مهری چراغی( موژان)
خانه
با یاد تو
دم کرده است
در اقلیم شیشه می رقصی!
مهری چراغی(موژان)
زندگی زنگ حسابه وُ
هندسه ی سرنوشت، پُر رمزو راز
گاهی وقتا که کم میاری، از صفر شروع میکنی
و گاهی وقتا انقدر بد میشکنی که به صفر بدهکار میشی وُ
مجبوری برای شروع
از زخم هات قرض بگیری!
مهری چراغی (موژان)
موژان(م.چ)
... وَصبح
دردی که به جان من وُ
از پلک تو افتاده ...
به آفتاب بگویید
دست از سرخواب بردارد
لای لای شب
ازبوسه سوخته ی ما می گوید
مهری چراغی (موژان)
موژان (م.چ)
در محیط کاغذ
تاب می خورد اندیشه ام
نرسیده/ به پیچ موهایت
سطر ها
زبان در می آورند ...
مهری چراغی (موژان)
موژان (م.چ)
سایه ات سنگین بود
نگاهم
از پا افتاد ...
مهری چراغی (موژان)
موژان (م.چ)
باردار است چشمان پنجره
تا نیاید سحری
فارغ نمی شود ...
مهری چراغی (موژان)
موژان (م.چ)
زخم ها را
از دهان عصرها بگیریم
باز پرنده ها می شکنند
حالا که مرده ام
به وقت زمین
هزار جریب تنهایی
و تکه هایی گمشده از لبخندم
در جیب آدم
جامانده است
مهری چراغی (موژان)
موژان (م.چ)
هیچ حواست هست
در خم کوچه ها سنگریزه شدیم
تا عشق
به گوش شیشه ها برسد
مرا از شیرازه ی حروف نگیر
می خواهم
جلدی از بوسه های مُجاز باشم
مهری چراغی (موژان)
موژان (م.چ)