چهارشنبه , ۱۴ آذر ۱۴۰۳
تو زیباترین حس دلتنگیِباران چشم های منینفیسه سکوت...
یک استکان چایدو حبه قند و یک گل سرخ و دل وامانده من نمی توانم بگویم نیستیوقتی یک تکه از قلبت را در روزمرگی هایم جا گذاشتی نفیسه اسلامی فر...
چرا می شود در بهار همپاییز بوداما نه به اندازه دلتنگیاندوهش تو را می کشدنفیسه اسلامی فرنام هنری:نفیسه سکوت...
قلبت را از من بگیراما دلت را نهآنجا خانه غمگساریهای من است.نفیسه اسلامی فرنام هنری نفیسه سکوت...
تو را تشبیه نمی کنمنه به آبی آسماننه به سفیدی ابرنه به استواری کوهنه به سرسبزی حیاتنه به بلندای سرونه به خوشبویی گلنه به طلوع خورشیدِدم صبحنه به سرخی افقنه به زیبایی ماهِشب چهاردهچون همه به تو می مانندبه رخ زیبای توکه تکرار می شوند ...
چقدر تو را دوست بدارم که هر بار نگاهت می کنمقد لبخندت دلتنگت شومچقدر تو را بخواهم که هر بار تو را خواستم در حریم دستانتجای بگیرمبگوزیبای من چقدر تو را آرزو کنم که برآورده شوی...
صبح جمعه است و حال امروز من خوبستمی دانی چرا؟!در تنهاییمیکی دارد با من حرف می زندصدایش را می شنوی؟!جیک جیک جیک جیکپنجره را باز کنبذر امید را بپاشامروز روز دیگریست.نفیسه اسلامی فر...
نیازمندیم به یک احوالپرسی سادهبه یک سلام بدون تعارفبه یک ، کجایی ؟ به یک گفتنِ نزدیکم ،همین حوالی چند قدمی دلت صدایم کن نیازمندیم به ماندن در همین حوالیبه دو فنجان قهوه یک رفیق ساده دو لبخند از سر شوق و چند خط حال خوبِ بدون دلهره بی تکرار برای همیشه...