متن نگار منجزی
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات نگار منجزی
دلِ من خون است و خون مینویسم برایت وطنم...
که دلم در تب و تاب عزایت بیقرار است وطنم..
وز کدامین غمت من بنویسم وطنم؟!
وز هوایت که گردید غبار؟
یا عزای دل مردم آبادانت؟
قلمم خون مینویسد برایت وطنم..!:)🖤
خوزستانم🖤
نگار منجزی🦋
من خود را گم کرده ام!
در لابه لای کودکی ام که آرزوی بزرگ شدن داشتم!...
در آن کوچه ای که قدم هایم را می شمردم ، و تنها دغدغه ام شمردن دقیق قدم هایم بود!
خودم را گم کرده ام در نگاه شبرنگ آسمان...
تصمیم دارم خود را پیدا...
که جهانم مکن خالی ز یاد و حضر خود...
که دلم خشک شود ، بر شود بدون تو...
نگار منجزی🦋
ما گر ز تو دوریم...
جبر رَه معنایی ندارد،
این دل است هر لحظه ، هر بار می کند یاد شما:)...
نگار منجزی🦋
گوشه ای ز جهان آرزوهایم به صد جهان چنین نمیدهم:)....
نگار منجزی🦋
دلا دیوانه شب و روز میل تو دارد...:-)❤
نگار منجزی🦋
دل و جان ما تمنای تو دارد جانا!:-)❤
نگار منجزی🦋
و تو آن دلبر نابی که دل از ما بردی!:)❤
نگار منجزی🦋
حضرت یار من!
هیچ میدانی،سر بر شانه هایت که میگذارم باکی از عالم ندارم!؟
شانه هایت کوهیست که با هیچ زمین لرزه ای به لغزش در نمی آیند...❤
نگار منجزی🦋
تو تک ستاره ی آسمان دنیای منی
دلبر..!=)❤
نگار منجزی🦋