جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
حال دلم خوش نیست باور کناینروزها حالم پریشونهاز هر که میخواهی بپرس ازمنبدجور این دل بی تو داغونهیه بغضی توچشمهای تو دیدم که عاشقت وکرده دیونهحرفهای خوبی ازتو یادم هستحرفات مثل یک خواب میمونه ازوقتی اهنگ سفر کردی حال وهوای خونه ویرونههرشب کنار بغض سنگینمعکست میون قاب پنهونهحتی صدای اون نفس هاتومن میشنوم باز از توی خونهحس میکنم عطر تنت روباز از توی گلدون توی گلخونهامشب دوباره خوابت ودیدم خوابم مثل هرشب پریشونهای ...
دلم خوش از ترانه ی توستسرم به روی شانه ی توست...
چه دردی داره دوری تو ازم عشقمالهی هر چی عاشقه برسن به هم...
اون روزو می بینم بگردی دنبالمبپرسی از همه هنوز دوست دارم؟...
شعر تو هستی که مرا غرق ترانه کرده ایی... رخوت دنیای مرا چه عاشقانه کرده ایی...
تو زیباییمانند ترانه ی ترکیکه دوستش دارماما نمی فهمم...
تو جان منی / جان منی/ جان منی تو...
ای عشق همه بهانه از توستمن خامشم این ترانه از توست...