یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
انتظار پر از رنج است ، فراموش کردن هم رنجآور است ؛ اما رنج بلاتکلیفی از هر چیزی بیشتر است !...
بر پنجرهام بخار تو میچسبدصبحانه در انتظار تو میچسبدقوری و سماور و دو فنجان با عشقچایی چقدر کنار تو میچسبد...
زندگی همینهانتظار یه آغوش بی منتیه بوسه بی عادتیه دوستت دارم بی علتهمسر عزیزم، باور کنزندگی همین دوست داشتن های ساده ست . . ....
از انتظار ، دیدهی یعقوب شد سفیدهیچ آفریده چشم به راه کسی مباد...
زندگی چیز قدرتمندیِ ! زمانی که انتظار داری یک سیلی بخوری ، یک بوسه دریافت میکنی ......
بیهوده انتظار تو را دارم دانم دگر تو باز نخواهی گشت هر چند اینجا بهشت شاد خدایان است بی تو برای من این سرزمین غم زده زندان است ....
صبورانه در انتظار زمان بمان ؛هر چیز در زمان خودش رخ میدهد ...باغبان حتی اگر باغش را غرق آب کند ،درختان خارج از فصل خودمیوه نمیدهند ...!...
آرامش امروزم را مدیون انتظاری هستم ؛که دیگر از کسی ندارم !...
و سهم ما از تمام دنیا انتظار بود و سهم ما از تمام انتظارها هیچ...
درانتظار بامداد اشک ریخته است فردا سهم ما عمرگمشده...
و پاییز در انتظار زمستان بودو شب در انتظار روز و عشق در انتظار عشق.....
صبح تو را در فروشگاه دیدم ؛ هلو و زردآلو سوا میکردی ، گفتی برای یک مهمان استتمام روز در انتظار زنگ تلفن بودم ......
بدترین قسمت زندگی انتظار کشیدن است ،و بهترین قسمت زندگی داشتن کسی است که ارزش انتظار کشیدن را داشته باشد....
باز آی دلبرا که دلم بیقرار توستوین جان بر لب آمده در انتظار توست...
مرگهمیشه که نکشیدن نفس نیست!مرگ گاهی رویای داشتن کسی است کهشب و روز به انتظار آمدنش هستی!و او حتیرد کوچکی از یادت را هم به یاد ندارد...!...
باز آی دلبرا که دلم بی قرار توستوین جان بر لب آمده در انتظار توست...
انتظار را باید از مادر شهید گمنام پرسید!ما چه میفهمیم معنی دلتنگی را . . ....
ما نباید انتظار داشته بیاشیم آدم ها را تمام و کمال بشناسیم،حتی اگر عمیقا عاشق انها باشیم....
نه خواب نه بیداری دنیا با انتطار و بیقراری زیباست...
انتظار/لانه کرده کنج اتاق/شب/سر و تن میشورد/در باران پاییزی ....
بدترین قسمت زندگی انتظار کشیدن است ،و بهترین قسمت زندگی داشتن کسی است که ارزش انتظار کشیدن را داشته باشد !...
اگر برای اینکه آدم خوبی هستی انتظار پاداش داری ، آدم خوبی نیستی !...
زندگی دو نیمه است :نیمه اول در انتظار نیمه دوم ،و نیمه دوم در حسرت نیمه اول !...
خوابم میاد،ولی نمیرم سمت تخت خواب!اون لعنتی یه تله است…توش از خواب خبری نیست…فقط فکر و خیاله که انتظار آدمو میکشه....
انتظار سخت استفراموش کردن هم سخت است... اما اینکه ندانی باید انتظار بکشی یا فراموش کنیاز همه سخت تر است......
از کدام قطار جهان جا مانده اممدام فکر می کنمیکیتوی یک ایستگاه دور افتادهگل بدستبه انتظار من نشسته است!...
که من شب را تحمل کرده امبی آنکه به انتظار صبح مسلح بوده باشم......
از فشردندست های گرم تابستانی تو ودست های زمستانی منچه پاییز های انتظار گذشت و گذشتتا شکوفه های بهاری معتدلمن و تو بر آمدند...