پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
خنده آسمان/دل می لرزاند/خیابان انتظار می کشد/تا خیس شود/چتر را باید/بیاویزی بر میخ/یکلا زیر پیرهن/بپری از روی جوی/ان طرف خیابان /یکی/گیسوانش را/بدست باران سپرده ....
اب میشود/برف/تا دامنههای خانه هم اگر ببارد/دوباره/بنفشههای کنارِپرچین/امدن بهار را/ مژدگانی میدهند....
گره خورده/بغض/ در حنجره محله/خانهها/بی جوش و خروش/هیچ دری باز نمیشود/صبحگاه/به کوچهها سلام بگوید/پرده کور کرده پنجرها را/صدای بلبلی نمیاید/گاهگاهی/کلاغی قار قار میکند/نگاهی به دور و بر/پروازمیکند/همین...//...
پریده رنگ و رویم/چقدر پشت ابرها/مخفی میشوی؟...
سر زده که میایی/لوس میشود/خانه/بشکن میزند/اغوش...//...
زمستان است/نگاه به شاخه های خشکیدهام نکن/پرستوها برگردند/رقص برگهایم/ دیوانه میکند باد را......
ارامش خاطر می دهم دل را برای دیدن ات سوخت و جزغاله شد ارزوهایم ....
میشود/برای امدنم/ خندههایت/ به استقبالم بیایند....
جمعهروز خوبیستهمه چی تعطیلمیتوانتا لنگ ظهر خوابید.مزاحم اموات شدپشت هم فاتحه خواندبی انکه کسی حسادت کندو ثواب کرد برای ذخیره اخرت.جمعهروز خوبیستمیتوان انواع پزها را امتحان کردبه همه چی خندیدبفکر بال مرغ بودبه ذغال و نوشابهخانواده رادر اخر هفته مهمان کردبه کباب با دسر غلیان .جمعهروز خوبیستمیشود مراوده داشتبا همسایههابر سر پارک شاسی بلنددعوا کردقدم زدفکورانه اطراف را ورانداز کرددست نوهای در...
چه میشود/ چشم درچشم/ پلک نزنی/ در این شبِ طولانی/ یلدا...
خیالم راحت است بر سرم کلاهی نیست که بردارن دو دستیسرم را چسبیده ام که بر باد نرود....
گل انار/ بگومگو داره /با ابراه/اب /اواز میخواند...
ردپا/از پا انداخته کوره راه را/بفشههای کنار پرچین/مدتهاست/از یاد بردهاند عطر ترا....
این باغِ لگدکوب شده/ شکوفههای گلسرخ/باز/به پرواز درامد سینه سرخ ....
انتظار/لانه کرده کنج اتاق/شب/سر و تن میشورد/در باران پاییزی ....
تکه ای نانکمی نمکگرسنگی بردبرکت سفره را...