پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
پیش از جنگ سرزمینم، دختری زیبا و نورانی، بود.افسوس!بعد از جنگ،دیدم که او سرزمینی به آتش کشیده شده بود.شعر: ژنرال پاییزبرگردان به فارسی: زانا کوردستانی...
آهسته می آید، دل انگیز است و بارانیصبحی که دارد با خودش یک بوسه ی آنیدر جاده ای افتاده در آغوش کوهستانیک باغ سیبم تاابد انگار زندانیهر بار نقشی داشتم در طرح یک قالییک بار دشت ارغوان یک بار گلدانیهربار نقشی داشتم، این بار شیرینمچون طعم توت از تار غمگین خراسانیچون بافه ای چل تکه از اندوه و ابریشمافتاده ام پای مقرنس های ایوانیخورشید، گرم گفت وگو شد با زنان ایلچون پچ پچ گنجشک ها یک ریز و طولانیاین سرزمین با رودها ب...
موقع خواندن تاریخ، به این جمله برخوردم «در بُعد روابط خارجی، موسولینی سودای احیای دوباره ی امپراتوری روم باستان و تسلط بر دریای مدیترانه و شمال آفریقا را در سر می پروراند، تجاوز نظامی این کشور به اتیوپی در آفریقا نیز با تکیه بر همین تفکر صورت گرفت» بعد از خواندن این جمله موضوعی فکرم را به شدت درگیر کرد، که موسولینی این وسعت از زمین را برای چه و برای که می خواست؟اگر برای قدرت، قدرت را برای چه می خواست؟ اگر برای آرامش و ثروت، این آرامش و ثروت را بر...
دلم هوس معاشقه ای بدونه سانسور کرده اینکه طلوع کنم بین لب های سرخ و تک تک انگشتانت مست و بی قرار بوسه غارتگری کنم وچنان در سرزمین تنت رها شوم که دوستت دارم کلمه به کلمه تلف شود بین این هوس آغشته به عطر اقاقی حضور تو.لعیا قیاثی...
سلام کودکان سرزمینم سلام پدرهای سرزمینم سلام مامان های سرزمینم سلام بر همه ی جهان سلام بر خورشید سلام بر ماه سلام بر ستاره سلام بر خداوند بخشنده مهربان...
وقتی دیدید سایه انسان های کوچک در حال بلند شدن است... بدانید آفتاب سرزمین شما در حال غروب کردن است...سرزمینی که متفکرانش بیکار باشند و بیسوادانشان شاغلمشاورانش بیمار باشند، و وکلایش ساکت؛جوانانش اَبله باشند، و سالخوردگانش اَحمق:مردانش لحن زنانه داشته باشند، و زنانش ژست مردانه؛اغنیایش دزدی کنند، و فقرایش کارگری با حقوق بخور و نمیر؛صادراتش مُزدوران مبتذل باشد، و وارداتش مواد مخدر،قبرهایش خریده شوند، و مغزهایش فروخته,گورستان تاریخ اس...
سرزمینی دارمبه وسعت پهنای بازوانتو دریاچه ای مواج در ان نگاهت و جنگلی باران خورده در ان آشفتگی گیسوان افراشته ات من پسرکی بازیگوشکه دوست دارد به هنگام تماشای امواج نگاه دل ارامتو خسته از بازی در جنگل گیسوانِ نم خورده از باران شب هنگام در تمامیت ارضی سرزمینش بخواب رود...
چه میشد ...خوشبختی چتری میشد بر سرزمینمهیچ دختری ... هیچ دردی در پستوی قلبش نداشتهیچ پسری ...هیچ غمی در عمق ذهنش نداشتچه میشد غم خنده میزد خوشحالی دوباره جولان می دادهر روز باران می باریدلبهای افسرده دوباره می خندیدرنگ شادی بر صورت هامان می پاشیدفاجعه در عمق دردهایش می خندیدچه میشد ... کسی شبها در دردهایش نمی خزیدهمه چیز روبراه میشدکسی به سرزمین ام نمی گریید نمی خندید ... ابراهیمی فرد(رعناابرا)...
اگر خواستی سرزمینت را آزاد کنی ده گلوله در تفنگت بگذار، که نُه گلوله برای خائنین و آدم فروشان و تنها یک گلوله برای دشمنت کافیست....
خدایادراین روزگار پر هیاهوسرزمین و ملت ایرانرا از بلاهای طبیعیزلزله و سیلحفظ کنپناه ایران مان باش...
بخوان به معراج آغوشت مرا،که سرزمین این کولی،از مرز نفس های تو آغاز می شود…...
بیهوده انتظار تو را دارم دانم دگر تو باز نخواهی گشت هر چند اینجا بهشت شاد خدایان است بی تو برای من این سرزمین غم زده زندان است ....
گناه مردم سرزمین من چیست؟اینجای جهان متولد شده اندیا فرزندان کسانی هستند کهاز سر صفا - خواستند خانه آباد شود!...
شبیه سرزمینی که یکی در آن به پا خیزدیکی در من شبیه تو خیال کودتا دارد...
آندریا : سرزمین فلاکت بار سرزمینی است که قهرمانی نپرورد. گالیله: نه آندریا ، سرزمین فلاکت بار سرزمینی است که در آنجا نیاز به قهرمان باشد....
هر زن یک سر زمین استآداب و رسوم خودش را دارد!...
سالخوردگی تا حدودی شبیه سفر به سرزمینی دیگر است. اگر پیش از سفر به این سرزمین خود را آماده کرده باشید، در آنجا نیز به شما خوش خواهد گذشت ...روز سالمند مبارک...
ما در هیچ سرزمینی زندگی نمی کنیمما حتی بر کره ی زمین هم زندگی نمی کنیممنزل حقیقی ما / قلب کسانی است که دوستشان داریم....
رو به هر راهی که می روم...رو براه توام...رو به راه سرزمین آغوش تو...رو به راه چشم های تو...من حال دلم همیشه با تو روبراه است......
انسان ها هنگامی آزاداند که در زاد بوم واقی خود بزیند و نه زمانی که آواره شده اند و سرزمین خود را ترک گفته اند....
آقای خاصم عشق،پاک من مرسی ک پای قولت ماندی تو روی تمام مردان سرزمین را کم کردیخاص ترین مرد زندگی ام دوستت دارم ️...