پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
رنج ندای بیداری استحقیقت رنج همین است....
پرنده ای که در خواباز قفسآزاد کرده بودمصبح امروز بیدارم کرد با نوک زدن هایشبر پنجره!!«آرمان پرناک»...
پرنده ای که در خواباز قفسآزاد کرده بودمصبح امروز بیدارم کردبا نوک زدن هایش بر پنجره!!...
تمام تجربیات ما در این دنیا، یک خواب است،خودِ خودِ خواب... اما خوابی که در آن افکار و اعمال،نیت ها و واقعیت و پشت پرده ی هرچیزی که به ما مربوط است، ثبت و ضبط می شود، ما در این خواب، به طور کلی از مال دنیا حداقل یک چیزی داریم، خوشبختی، یا بدبختی داریم،که تجربه کردن هر کدامش، به مسائل زیادی بستگی دارد، اتفاقات خوب یا بد را تجربه می کنیم،بچه و همسر داریم یا مجرد هستیم، آدم درستی هستیم و یا نادرست، خلاصه ما در خوابِ زندگی همه جور آدم مختلف، تجربه های...
فرانتس کافکا:راه آزادی اجتماع از درون فرد فرد افراد آن جامعه می گذرد، تنها راه خوشبختی و آزادی، بیداری اجتماعی است....
وای اگر کفتارها رفتار کفتاری کنند یا که گرگان لحظهای اندیشه هاری کنند یا شغالان از سگان قلادهها را بُگسلند یا که روباهان دوباره فکرِ مکاری کنند با پلنگ و ببرها هم گر در افتادند،... هیچ وای اگر این شیر را درگیر بیداری کنند......
شب بخیر گفتن ما،محض ادای ادب استورنه چون شب برسد،اول بیداری ماست...
بخواب ساعت !اکنون زمان رقصیدنثانیه شمار تو نیستوجدان ها خوابیده اندفریب چشم های بیدار را نخوراین صدای شماطه ی توستکه بیدارشان کردهبخواب ...بخواب تا شماطه اتحلقه ی دار تو نگردد !مجید رفیع زاد...
اگر می خواهید خواب هایتان تعبیر شود اول باید بیدار شوید...
شب علت بیداری ست......
از تمام شب بیداریهایم ممنونم از بی خوابی ها ،و آشفتگی هایم .آنها راه ورود کابوس های شبانه ام را بسته اند .عادت کرده ام به تصور تو در کنارم با تو نفس می کشم ،راه می روم ،می گریم ،می خندم با تصور تو \زنده ام \ و این تصویرها فقط در بیداری است .خواب که بیاید کابوس شروع می شود، آنجاست که می فهم تو نیستی آنجاست که خواب \رویای بیداری \ را از من ،می دزدد......سولماز رضایی...
یک شب خواب می دیدم که بیدارمکه بیدارم...اما هرگز ندانستمروزی که برخاستمفردای خوابم بودیا فردای بیداری. .. جلال پراذران...
حال خوشی را از خودم سراغ نداشتم در این چند روز.. شنیده ها و نشنیده ها کم نبودند.. دیوانه را در جیب گذاشته بودم با این خلق و خوی گرفته ام.. آرام چشمانم را بستم تا شاید جدا از دغدغه ها استراحت را در جانم تزریق کرده باشم.. ک میان آن همهمه ای ک در مهمانی بود، حرفی زده شد ک مرا تا نزدیک پای عزرائیل برد و برگرداند.. حرفی ک تا تمام تنم را ب آتش نکشید مرا رها نکرد.. بهتر بگویم.. تهمتی ک مرا نابود کرد.. چشمانم هنوز بسته بودند.. ناگهان فر...
کلید و انداختم تو در و بازش کردم.. وارد خونه شدم و کیفم و از دستم شل کردم ک آروم بیوفته رو زمین.. خودمم نشستم رو مبلای روبروی آشپزخونه.. ی لحظه چشامو بستم..ی صدایی از آشپزخونه اومد و چشامو وا کردم..خانم خونه مث همیشه کارش تو آشپزخونه بود و بوی غذا رو توی خونه پخش کرده بود.. انقد حواسش ب غذاش بود ک حتی صدای در و نفهمیده بود.. بلند گفتم: سلااامیهو برگشت و با تعجب گف: عه کی برگشتی؟؟ جوابی ندادم و رفتم طرف گاز.. سیبای سرخ کرده...
هیچی کهنسال با عصایی از سوزنروی تداوم سکوتم راه می رود ...بی فایده ست !بیداری ام ،با این غم سنگین بعد از تو خواب رفته است!جلال پراذرانسفیر اهدای عضوفعال محیط زیست...
می رفتیم اگراز این خواببه خوابی دیگر .بهتر بود از اینبیداری عذاب آور...
من ادامه ی بیداری توامیاتو ادامه ی خواب من؟...
تا بحال شده توی بیداری کابوس ببینی؟من دیده ام... وحشتناک ترین کابوس هاتوی بیداری اتفاق میافتدوقتی باید چیزی را از دست بدهیچیزی که هست و دلت عمیقا میخواهدشاما تو مستحقش نیستیوقتی پاسخِ فال هایتهمه برعکس خواسته ات میشوندو تو نمیتوانی بپذیریشب هایی که همه خوابند و توبا چشمهایت میبینی تمامِ خیال هایی که با لذت بافته بودی یک به یک رشته میشوند وکاری جز تماشا با چشمانِ خیس از دستانتبر نمی آیدنمیدانی چقدر تلخ و غم انگیز استوقت...
حس بودن کنار تو مثل احساس ترنم بارون رو بالای ترک خورده قاصدک میمونه...درسته ک با نمِ بارون بال پرواز قاصدک میشکنه ولی برای قاصدک یه خواب عمیق توی آغوش بارون به هزار سال بیداری و سرگردونی و ناز کشیدن از هر خس و خاشاکی میارزه.......
شب بخیر گفتن ما محض ادای ادب است،ورنه چون شب برسد اول بیداری ماست ......
می خواهم دوباره به دنیا بیایم بیرون در، تو منتظرم بوده باشی و بی آنکه کسی بفهمد جای بیداری و خواب را به رسم خودمان درآریم چه بود بیداری که زندگی اش نام کرده بودند....
وقتی که هرصبح چشم می گشاییو من دل می دهم به نگاهتزبانم بندمی آید، واژه ها رنگ می بازندوفقط ساده می گویمای بهانهی خوبِ بیداری...
حضورتاشتیاق بیداری هر صبح من است با بوسه هایت صبحم را بخیر کن......
تو عادت داشتی هر شب بگویم: دوستت دارمیقین دارم که مدتهاست میخوابیّ و بیداری.......
چرت میزند بیداریسنگسارِ وجدانست،خون پاشیده بر زمینآسمان اشک ریزانست....
همه خوابند..مرا در همه شب بیداریست...
یلداست ، بگذاریم هر چه تاریکی هستهرچه سرما و خستگی هست تا سحر از وجودمان رخت بربنددامشب بیداری را پاس داریم تا فردایی روشن راهی دراز باقیست . . .یلدا مبارک...
یلداست بگذاریم هر چه تاریکی هستهرچه سرما و خستگی هست تا سحر از وجودمان رخت بربنددامشب بیداری را پاس داریم تا فردایی روشن راهی دراز باقیستشب یلدا مبارک...
بیدار شوتا از پی ات روان شومتنم بی تاب تعقیب توستمی خواهم عمرم را با عشق تو سر کنماز دروازه ی سپیدهتا دریچه ی شبمی خواهم با بیداریِ تو رویا ببینم...
نه خواب نه بیداری دنیا با انتطار و بیقراری زیباست...
الکی قصه ببافم چه شود؟تو که پیشم باشینه فقط خوابکه بیداری منرنگ رؤیا دارد....
چه گناهی کرده امکه در خوابم هستیدر بیداریم نهدر قلبم هستیدر چشمم نهدر سرم هستی و در آغوشم نه...
خواب چشمهایت رامیبینماشکم دربیداری میریزد...
من حداقل 14حقیقت رو راجع به شما میدونم...1. الان بیداری2. گوشیت روشنه3. یه انسان هستی4. داری pm منو میخونی5. تو نمیتونی وقتی زبونت بیرونه بگی ژ7. الان داری امتحان میکنی8. الان خندت گرفت9. اصلا ندیدی که عدد6رو جا انداختم10. الان برگشتی چک کنی ببینی جا انداختم یا نه11. الان باز خندیدی12. نمیدونی که من یه عدد رو هم چند بار نوشتم13. الان چک کردی ببینی کدومه14. پیداش نکردی داری میخندی...
یک نفر آمده دنیای مرا سبز کندخواب و بیداری و رویای مرا سبز کندو به یمن نفس سبز و اهورایی عشقاز سرا تا به ثریای مرا سبز کند...
میان خواب و بیداریشبی دیدم خیال تواز آن شب واله و حیراننه در خوابم نه بیدارم...
کاش بیدار میشدیم میدیدیم همهی اینا خواب بوده.......
از خواب خسته امبه چیزی بیشتر از خواب نیاز دارمچیزی شبیه بیهوشی، برای زمان طولانیشاید هم از بیداری خسته اماز این که بخوابمو تهش بیداری باشد کاش می شد سه سال یا شش سالیا نه سال خوابیدو بعد بیدار شد نشد هم... نشد.....