روزی که دلت برایم تنگ شد روبروی آینه بایست وَ ایستاده برای غرورت کف بزن .
مرا بند کن به بند بند دلت...
روزی که دلت برایمتنگ شد رو به روی آیینه بایست و ایستاده برای غرورت کف بزن
چشمت به چشم ما و دلت پیش دیگری ست جای گلایه نیست که این رسم دلبری ست
آنچه بینی دلت همان خواهد وانچه خواهد دلت همان بینی
روزی که جهان دیگر چیز تازه ای برایت نداشته باشد تازه دلت... برای مادرت تنگ می شود