یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
رفته ای برگرد جانم ای تمام باورمدلخوشم با یادت اما در کنارت بهترم...
دل اگر عشق نورزیده که دیگر دل نیست من اگر دلخوشُ و دلزنده شدم از اینم...
دلخوش نشسته ام که تو شاید گذر کنی لعنت به شایدی که مهیّا نمی شود...
خودم را بی تو دلخوش می کنم جانا به هر نوعیگَهی با اشکِ جانفرسا،گَهی لبخند مصنوعی......
هوای بودن یک عمر با تو را دارممنی که دلخوش دیدارهای گه گاهم...
دلخوش به خنده های من خیره سر نباشدیوانه ها به لطف خدا، غالباً خوش اند...
هرکسی در آسمان با یک ستاره دلخوش است !عیب من؛این بود شاید...ماه را میخواستم!...