رفته ای برگرد جانم ای تمام باورم دلخوشم با یادت اما در کنارت بهترم
دل اگر عشق نورزیده که دیگر دل نیست من اگر دلخوشُ و دلزنده شدم از اینم
دلخوش نشسته ام که تو شاید گذر کنی لعنت به شایدی که مهیّا نمی شود
خودم را بی تو دلخوش می کنم جانا به هر نوعی گَهی با اشکِ جانفرسا،گَهی لبخند مصنوعی...
هوای بودن یک عمر با تو را دارم منی که دلخوش دیدارهای گه گاهم
دلخوش به خنده های من خیره سر نباش دیوانه ها به لطف خدا، غالباً خوش اند
هرکسی در آسمان با یک ستاره دلخوش است ! عیب من؛ این بود شاید... ماه را میخواستم!